بیوگرافی و اندیشه های آندره گرین/ گردآورنده: نسترن استیری
پیشگفتار
مشارکت کمبدیل آندره گرین، در حوزه روانکاوی، فرهنگ و ادبیات او را به یکی از شاخصترین متفکران معاصر مبدل ساخت که در میان روانکاوان فرانسه، دارای بیشترین شهرت و آثار ترجمهشده در سطح بین المللی میباشد. او یک روانکاو فرویدی است که در عین حال، به واسطه درک عمیق و برآورد دقیقی که از شکاف میان مدلهای روانکاوی ملانی کلاین، ژاک لکان و هاینز هارتمن داشت، توانست به آنها انسجام بخشیده و چارچوب نظری خود را بنا نهد. میتوان گفت نظریه او، در میانه دیدگاه پدرسالارانه لکان و دیدگاه متمرکز بر مادر بیون و وینیکات قرار دارد. اگرچه گرین در مفهومپردازی مفاهیم روانکاونه متعددی سهم داشته است؛ لکن امروزه چارچوب روانکاونه نظریه او به عنوان یک کل نسبت به اجزای آن از اهمیت بسزائی برخوردار میباشد.
زندگی، تحصیلات و حرفه
آندره گرین، چهارمین فرزند یک خانواده یهودی تبار بود که دوازدهم مارس سال 1927 در مصر متولد شد. در آن هنگام ساکنان قاهره به دو جامعه عرب و جامعه اروپایی تقسیم میشدند که یهودیان بخشی از آن بودند. زبان فرانسوی، زبان مشترک جامعه اروپایی بود و آندره آن را زبان مادری خود میدانست.
او از دوران کودکی خود، به عنوان «دورهای تاریک» یاد میکند؛ چرا که مادرش به دلیل بیماری دو خواهر بزرگتر آندره و از دست دادن یکی از آنها، از نظر روانی مادری غایب بوده است. احتمالاً همین سابقه خانوادگی، موجب علاقه گرین به مطالعه واکنشهای روان در برابر فقدان و غیبت شده و زمینه خلق یکی از مهم ترین آثار او، یعنی «مجموعه مادر مرده» را فراهم آورده است. آندره، 14 سال داشت که پدر خود را از دست داد. خانواده او پس از این فقدان، بنا بر تصمیم مادر جهت مداوای خواهر آندره به فرانسه مهاجرت کردند. لکن سه سال پس از ورود به فرانسه، مادر او نیز درگذشت و این امر موجب شد سالهای اولیه زندگی او در این کشور، در انزوا و دشواری بگذرد.
گرین پس از مهاجرت به فرانسه، به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت. او که احساس میکرد طبابت، خلاقیتاش را از بین خواهد برد و از سویی دیگر، نسبت به مطالعه روان مشتاق بود؛ سال 1953 رشته روانپزشکی را به عنوان تخصص خود برگزید. او بعداً، از این سال به عنوان «سال تولد» خود یاد کرد.
آن زمان، در قدیمیترین مؤسسه تحلیلی فرانسه، میان طرفداران روانپزشکی سنتی و طرفداران مطالعات میان رشتهای، اختلاف نظرهای اساسی شکل گرفته بود که به جدایی گروه دوم و تأسیس انجمن روانکاوی پاریس (SPP) منجر شد. این جنبش زمینه را برای ظهور چهرههایی مانند ژاک لکان فراهم نمود. علاوه بر این تغییرات، دو رخداد دیگر در اندیشه گرین اثرگذار بود: نخست، اینکه در دهه 1950 داروشناسی روانی و عصبشناسی مورد توجه قرار گرفتند و در مورد مسائلی همچون ذهن، بدن و نظریههای بزرگی که روانپزشکی سنتی بر آن متکی بود؛ بحثهای پرشوری را برانگیختند. و دوم، تنوع و تنویر رویکردهای نظری از جمله روانکاوی، مارکسیست، پدیدارشناسی و ساختارگرایی در میان همسالان او بود.
گرین پس از فارغالتحصیلی، همکاری خود با بیمارستان سنت آنه را آغاز کرد. دلیل این انتخاب، وضعیت منحصربفرد بیمارستان سنت آنه بود که امکان مطالعات میان رشتهای را فراهم میآورد. گرین در این مدت تحت تأثیر هنری ای قرار داشت که او را تنها نماد پدر(انه) برای خود میداند. ای، استاد سمینارهای هفتگی سنت آنه بود و تلاش میکرد روانپزشکی را در دید وسیعتری از جمله با در نظر گرفتن روانکاوی، پدیدارشناسی، یافتههای بیولولژیکی و … آموزش دهد.
آندره گرین، در سال 1965 به عضویت انجمن روانکاوی پاریس درامد و از سال 1986 تا 1989 ریاست آن را برعهده داشت. علاوه بر این از سال 1975 تا 1977، نائب رییس انجمن بین المللی روانکاوی بود. لکان بارها از گرین برای پیوستن به کلاس درساش دعوت کرد. او همواره تمایل گرین به تکثرگرایی در روانپزشکی و روانکاوی را به چالش میکشید. ارتباط گرین و لکان در سال 1967، پس از انتشار مقاله گرین با عنوان «خودشیفتگی اولیه: ساختار یا حالت» به دلیل اختلافات نظری به جدایی انجامید.
گرین در سالهای 1979 و 1980، استاد کالج دانشگاه لندن بود. اقامت در انگلستان، آشنایی با افرادی همچون دونالد وینیکات و هانا سیگال را در پی داشت. او بعدا اعلام کرد سه فرد تأثیرگذار در اندیشهاش پس از فروید، وینیکات، لکان و بیون بودهاند. بر خلاف لکان، گرین ارتباط خود با بیون تا سال 1979 و فوت بیون ادامه داد. کارهای وینیکات و بیون در توسعه نظری گرین تأثیر بسزایی داشته است که از جمله آنها میتوان به مفاهیم اولیه درباره ابژهها، پدیدههای انتقالی، بازی، ابژه سوبژکتیو، تئوریهای متأخر درباره تفکر، تئوری دگرگونیها و این تصور که عملکردهای روانی (مانند تفکر) میتوانند به عنوان ابژهای روان عمل کنند؛ اشاره کرد.
«عقده مادر مرده»
گرین، «عقدهی مادر مرده» را پیکربندی روانی خاصی توصیف میکند که به مجموعه بازنماییهای عمیقاً ناهشیار و بیش از حد سرمایهگذاری شده از یک مادر افسرده اشاره دارد. این بازنماییها حول تصویری مادری است که در سالهای اولیه زندگی کودک، لیبیدواش را به سمت خود (و نه نوزاد) معطوف کرده و از نظر هیجانی در دسترس کودک قرار ندارد. در نتیجه این تعامل با مادر، نوعی خلاء ساختاری درونی در کودک شکل میگیرد.
در این شرایط، افسردگی مادر به عنوان عامل سومی تلقی میشود که با ایجاد نوعی مثلث زودرس، کودک را مجبور میکند به شکلی زودرس و پیش از موعد مقرر بالغ شود. سپس کودک در راستای دفاع از خود در برابر خلاء ناشی از دل کندن مادر، به صورت ناهشیار با تصویر مادرِ مرده، همانندسازی میکند.
از منظر گرین، غیبت ابژهای (مادرانه) که بتواند به عنوان تسهیلگر تجارب کودک عمل نماید و آنها را به افکاری قابل اندیشیدن مبدل سازد، به شکلگیری نوعی «خلاء» نهفته در روان منجر میشود که در فرایندهای نمادپردازی و تحول ایگو اختلال ایجاد میکند. این سوژه از تماس با دنیای درونیاش گریزان است چرا که از تجربه احساسات شدید واهمه دارد و عواطف خود را غیرقابل کنترل و ویرانگر تلقی میکند.
«عمل منفی»
بخش عمده کار گرین بر روی شیوههای مختلف «عمل منفی» متمرکز بوده است. او از اینکه چگونه پذیرش واقعیت فقدان و حل و فصل کردن آن میتواند راه را به سوی تجربه جدید، آرمان جدید و رابطه با ابژههای جدید بگشاید سخن میگوید.
فروید در مقاله خود با عنوان «نفی»، عمل به دهان بردن و تف کردن نوزاد را پیش زمینه تفکر در نظر میگیرد. در برهمکنش «من دوست دارم آن را بخورم» و «من میخواهم آن را تف کنم»، نوزاد نه تنها تمایز بین دوست داشتن و دوست نداشتن را درمییابد، بلکه اولین مرزبندی بین درونی و بیرونی را ایجاد میکند. از این رو، ساختاری برای تمایز بین آنچه مورد اندیشیدن قرار میگیرد، آنچه تصور یا به یاد آورده میشود، ایجاد میگردد. نفی، فضایی را ایجاد میکند که تفکر را ممکن میسازد.
گرین مفهوم خود در مورد عمل منفی را بر مبنای این برداشت فروید در خصوص نقش نفی در توسعه تفکر بنا نهاد. او همچنین کار خود را به نظریه وینیکات در مورد ابژههای انتقالی و فاصله میان دیگریِ خیالی و دیگریِ عینی پیوند میدهد. ابژه انتقالی، اولین دارایی «غیر من» است. همانطور که گرین اشاره میکند، این «غیر» است که استفاده از ابژه را ممکن میسازد.
آندره گرین بیان میدارد که هم فروید و هم وینیکات، رشد ذهن را با استفاده از منفی و با ظرفیت سوگ مرتبط میدانند؛ خواه پستانی باشد که هنوز به دست نیامده یا مادری باشد که رفته اما بر خواهد گشت. همانطور که فروید مینویسد «بدیهی است که یک پیششرط اساسی عملکرد برای آزمایش واقعیت این است که ابژههایی که پیشتر ارضائی واقعی را فراهم آوردهاند، گم شده باشند». تفکر، از ظرفیت سوگواری و از ظرفیت جدا شدن با «غیر» شکل میگیرد. این دو در ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند. گرین وضعیت بالینی بیمارانی را مورد بررسی قرار میدهد که به دلیل تروما، قادر نبودهاند این ظرفیت برای تحمل سوگواری یا جدایی را ایجاد نمایند. در این شرایط جدایی به گونهای که لازمه عمل منفی است، منع شده و آنچه در عوض توسعه مییابد، امتناع از واقعیت جدایی است.
از نظر گرین، منفی اساس دستگاه تحلیلی را شکل میدهد و محدوده گستردهای در تکامل اندیشه فرویدی را میپوشاند زیرا از روانرنجوری (که به عنوان جنبه منفی انحراف در نظر گرفته میشود) تا مازوخیسم که زیربنای واکنش درمانی منفی در نظر گرفته میشود. اساس منفی در روانکاوی شامل آثار غیبت، عدم حضور، فقدان ابژه و مبتنی بر ظرفیت روان آدمی است تا به این عدم حضور از طریق عمل بازنمایی پاسخ دهد. بنابراین منفی نه تنها به عنوان یک عنصر مخرب، بلکه باید به عنوان یک مؤلفه خلاق نیز تلقی شود. از منظر گرین، بیشتر خلاقیت روانکاو بودن، به استفاده خودمان از منفی مربوط است: شنیدن شکافها، سکوتها، وارونه ساختن آنچه در طول جلسه فاش میشود، گوش دادن به آنچه در آنجا نیست و کسانی که ممکن است مخاطبان نامرئی بیمار باشند.
* این متن توسط تیم ترجمه و تالیف مجموعه روان تحلیلی مهرسای، و با هدف تسهیل دسترسی علاقمندان به منابع مهم روان تحلیلی، ترجمه و ویراستاری شده است. لازم به ذکر است برای ترجمه و ویراستاری این متون زمان و انرژی زیادی صرف شده؛ لذا خواهشمندیم از این متون صرفا جهت مطالعه شخصی استفاده نمایید. در صورت الزام برای استفاده از مطالب، ذکر نام مترجم و ویراستار و ارجاع به وبسایت مهرسای، ضروری است.
منابع:
https://exploringyourmind.com/andre-green-and-the-practice-of-psychoanalysis/
https://rosineperelberg.com/life-and-death-of-the-dead-father-andre-green-obituary/
https://psychoanalysis.org.uk/authors-and-theorists/andr%C3%A9-green
https://mipboston.org/wp-content/uploads/2018/12/The-Work-of-the-Negative-syllabus.pdf
http://psychoanalyticmuse.blogspot.com/2012/02/andre-green-work-of-negative.html
Scuderi, Louis, “The work of André Green : an introduction” (2015). Masters Thesis, Smith College, Northampton, MA
موسوی، الهام (1399). مروری بر مفهوم “عقده مادر مرده” آندره گرین و بررسی تاثیرات آن بر تنظیم هیجان. رویش روان شناسی، سال ، 9شماره ،10شماره پیاپی ،55دی 139
موسوی، الهام (1399). مروری نظری بر مفهوم توهم منفی آندره گرین. رویش روان شناسی، سال ، 9شماره ،12شماره پیاپی ،57اسفند 1399