هربرت الکساندر روزنفلد/ نویسنده و گردآورنده: علی صالح ابراهیمی

هربرت الکساندر روزنفلد[1] در نورنبرگ  آلمان در 2 جولای 1910  متولد شد و در 27 اکتبر 1986 در لندن درگذشت. روزنفلد از یک خانواده یهودی طبقه متوسط بود. او در چندین دانشگاه در آلمان پزشکی خواند، در دانشگاه مونیخ به تحصبل روانپزشکی پرداخت و در سال 1934 فارغ التحصیل شد. در سال 1935 روزنقلد به انگلستان مهاجرت کرد و در آنجا پس  از گذراندن دوره های مختلف در چند بیمارستان کار کرد. در این دوره او به احتمال درمان بیماران مبتلا به روانپریشی شدید با استفاده از رواندرمانی به جای دارو، علاقمند شد. او در سال 1942 تحلیل[2] آموزشی خود را با ملانی کلاین در انجمن روانکاوی بریتانیا[3] شروع کرد و در سال 1948 به عضویت کامل انجمن در آمد.

روزنفلد در کنار هانا سگال و بیون، چندین نوآوری پساکلاینی در کارهای نظری و بالینی اش ایجاد کرد و درس های غنی ای از تجربیات خود در درمان بیماران اسکیزوفرنی طراحی کرد.

در سال 1947، با استفاده از مطالب بالینی اولین مورد(case) خود، او اولین اثر روانکاوی خود را با عنوان: “تحلیل حالت های شخصی زدایی اسکیزوفرنیک[4]“، منتشر کرد. این مورد بالینی به یکی از نقاط برجسته در تاریخ درمان روانکاوانه روانپریشی تبدیل شد، زیرا این اولین موردی بود که یک بیمار روانپریش بزرگسال با یک رویکرد روانکاوی کاملا تفسیری با موفقیت درمان شد. روزنفلد در این مقاله با نشان دادن چگونگی دوپاره سازی شدید و همانندسازی فرافکنانه[5] بخش هایی از خود به ابژه ها، که زمینه ساز چندپارگی ایگو و حالت های شخصی زدایی است، زمینه جدیدی را باز کرد.

یکی دیگر از مشاهدات مهم روزنفلد، که در اولین مقاله اش وجود داشت، “روانپریشی انتقالی[6]” بود، که روزنفلد آن را از “نوروز انتقالی[7]” متمایز کرد، تا فرافکنی گسترده تخیلات ناخودآگاه بیمار روانپریش بر روانکاو و ماهیت ابتدایی روابط ابژه او را توصیف کند.

مقاله دیگر روزنفلد: “توجه یه آسیب شناسی  روانی حالت های گیج کننده در اسکیزوفرنی مزمن[8]” ، که تحقیق او در مورد آنچه که او “حالت های گیج کننده[9]” نامید، بود، مرتبط با مشکلات او در درمان بیماران روانپریش بود. او توصیف کرد که چطور دوپاره سازی عادی و سازمان دهنده بین “خوب” و “بد” در هم شکسته می شود. اگر غبطه غالب باشد، حملات مخرب علیه ابژه خوب انجام می شود، به طوری که تشخیص “خوب” از “بد” و حالت های تحمل ناپذیر سردرگمی غیرممکن می شود.

بعد ها روزنفلد به طور گسترده ای به مطالعه و درمان اختلالات و شخصیت های خودشبفته[10] علاقمند شد. مقاله او: “رویکرد بالینی در نظریه غرایز مرگ و زندگی[11]” ، تحقیق در جنبه های پرخاشگرانه خودشیفتگی، که در سال 1971 منتشر شد، اهمیت ویژه ای دارد، و در آن بر ارتباط بین خودشیفتگی و غریزه مرگ تاکیید کرد.

روزنفلد در سال های پایانی زندگی خود در مقاله: “بن بست و تفسیر [12]1986″ ،به مسائل مربوط به مشکلات ارتباطی و بن بست در درمان روانکاوی بیماران مبتلا به اختلالات شدید و نقش روانکاو در ایجاد این بن بست ها می پردازد.

 

* این متن توسط تیم ترجمه و تالیف مجموعه روان تحلیلی مهرسای، و با هدف تسهیل دسترسی علاقمندان به منابع مهم روان تحلیلی، ترجمه و ویراستاری شده است. لازم به ذکر است برای ترجمه و ویراستاری این متون زمان و انرژی زیادی صرف شده؛ لذا خواهشمندیم از این متون صرفا جهت مطالعه شخصی استفاده نمایید. در صورت الزام برای استفاده از مطالب، ذکر نام مترجم و ویراستار و ارجاع به وبسایت مهرسای، ضروری است.

 

پانویس ها:

[1]. Rosenfeld,Herbert Alexander

[2] Analysis

[3] British PsychoAnalical Society

[4] Analysis of a schizophrenic state of Depersonalization

[5] Perojective identification

[6] Tranceference psychosis

[7] Tranceference neuroses

[8] Note on the psychopathology of confusional state in chronic schizophrenia

[9] Confusional states

[10] Narcissistic disturbances and personalities

[11] A Clinical Approach to the Psychoanalitic Theory of the life and dead instincts

[12] Impasse and interpretation, published in 1986
منابع:

Encyclopedia.com/psychology

Melanie-klien-trust.org

Psychoanalysis.org