
مقاله “از مفهوم فرویدی کار رویا تا کارِ رویابینی بیون: مفهوم پردازیِ در حال تحولِ رویا بینی در نظریه روانکاوی” 2010/ نویسنده: جان آ. اشنایدر/ مترجم: محمد رضا یابنده/ ویراستار: عادله عزتی
From Freud’s dream-work to Bion’s work of dreaming: The changing conception of dreaming in psychoanalytic theory
بیون (Bion) نظریه روانکاوی را از نظریه کار رویا فروید به مفهومی از رویابینی تغییر داد که در آن، رویا نقطه عطف کلیه عملکردهای هیجانی است. در این مقاله، ابتدا جنبه های تاریخی، نظری و بالینی رویا را از نظر فروید و بیون مرور خواهیم کرد. سپس دو ایده مرتبط را پیشنهاد میکنم که معتقدم معرف جدایی مسیر بیون از فروید در رابطه با درک رویاست. بیون معتقد بود که همه رویاها کارهای روانشناختیِ در حالِ پیشرفت هستند و در یک مقطع اظهار کرد که همه رویاها حاوی عناصری مشابه توهمهای دیداری هستند. من ایدههای بیون را بررسی کرده و توضیح میدهم که همه رویاها حاوی جنبههایی از تجارب هیجانی هستند که در واقع بیش از حد آشفته کننده اند که بتوان آنها را در رویا دید، و در حین تحلیل، بیمار رویای خود را به این امید مطرح میکند که از تحلیلگر برای تکمیل کارِ ناخودآگاهی که جزئاً یا کلاً بیش از حد آشفته کننده بوده کمک بگیرد، آشفتگی که آنقدر شدید بوده که بیمار به تنهایی نتوانسته آن را رویابینی کند. فروید رویاها را پدیدههای ذهنی میداند که میتوان براساس آنها، عملکرد ذهن را درک کرد. اما معتقد است که رویاها فقط «نگهبان خواب» هستند و تا زمانی که توسط تحلیلگر تعبیر نشوند، به خودی خود رسانهایی برای کار روانشناختی و رشد روانی ناخودآگاه نیستند. بیون ایدههای فروید را گسترش میدهد، اما از فروید فاصله میگیرد و رویا را مترادف تفکر هیجانی ناخودآگاه میداند – فرآیندی که از نگاه او هم در بیداری و هم در خواب ادامه مییابد. از نقطه نظر دیگری که تا حدودی گیج کننده است، بیون رویاها را صرفاً تجلی چیزی میداند که رویابین قادر به اندیشیدن آن نیست.
اگر قصد مطالعه متن کامل مقاله را دارید می توانید با خرید این مقاله، فایل Pdf آن را در اختیار داشته باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.