به چه روانکاوی اعتماد کنیم؟

سوالی که برای بسیاری از افرادی که مایل اند وارد فرایند تحلیل شوند پیش می آید، این است که چگونه درمانگری مناسب برای خود بیابند. دغدغه بسیاری از این افراد این است که به چه درمانگری می توانند اعتماد کنند و ملاک های تشخیص درمانگر خوب چیست. باید گفت پاسخ دقیقی برای این سوال نمی توان یافت، اما شاید بتوان توضیحاتی در این زمینه ارائه کرد که برای برخی افراد راهگشا باشد.

یکی از مهمترین فاکتورهای قابل اعتماد بودن درمانگر تحلیلی این است که آموزش های تخصصی در حوزه روان تحلیلی دیده و تحت سوپرویژن تحلیلی باشد. همچنین درمانگر تحلیلی باید خودش تحت درمان تحلیلی بوده و تجربه درمان تحلیلی دراز مدت داشته باشد. علاوه بر فاکتور ها و استانداردهای تعیین کننده تخصص درمانگران (شامل آموزش های تخصصی، درمان شخصی، و دریافت سوپرویژن و نظارت بالینی)، فاکتور های شخصیتی نیز در صلاحیت درمانگر تعیین کننده است.

یک درمانگر نسبتا خوب، دو ویژگی اساسی دارد و آن خودشیفتگی پایین، و ظرفیت تحمل بالا است. فردی که ظرفیت تحمل هیجاناتش بالا باشد، هیجاناتش به سرعت دستخوش تغییر نمی شوند و ابراز آنها شدید نیست، چنین فردی ظرفیت تحمل هیجانات شدید درمانجویش را دارد و نمی ترسد از اینکه خشم یا عشق شدیدی از سمت درمانجویش ابراز شود، او این هیجانات را تحمل میکند و فضای امنی فراهم میکند تا درمانجو نیز بتواند هیجانات خود را تحمل کرده و هنگام تجربه ی آنها از هم نپاشد. در عین حال درمانگر هرگز از عشق بیمار نسبت به خودش استفاده نکرده و با او وارد رابطه ای بیرون از چارچوب درمان نمی شود. درمانگر موظف است که از درمانجو و از فضای درمان مراقبت کند و خروج از چارچوب درمانی این مراقبت را ناممکن می سازد.

درمانگر باید بتواند هیجانات درمانجویش را دربربگیرد بدون اینکه به راحتی آشفته شده یا از کوره در برود. این ویژگی به مرور زمان باعث می شود درمانجو بدون نگرانی، هیجانات عمیقش را تجربه کرده و در مورد آنها صحبت نماید.

یک درمانگر نسبتا خوب باید خودشیفتگی اش پایین باشد. به این معنی که خود را بری از خطا و اشتباه نمی بیند و در نتیجه در برابر تغییر گشوده است و حاضر است از کمک حرفه ای اساتید ناظر و آموزش های تخصصی بهره ببرد. چنین درمانگری، انتظار ندارد درمانجویش طبق خواسته او پیش رفته و تا جای ممکن تلاش می کند به او جهت ندهد. درواقع خواسته یا میلی را بر او تحمیل نمی کند و به درمانجو اجازه میدهد خودش راه درست را بیابد. او صرفا به عنوان تسهیل کننده این فرایند عمل می کند. همچنین، این وظیفه را بر دوش درمانجویش نمی اندازد که بیمار خوبی باشد تا او به عنوان درمانگر احساس خوب بودن یا مهم بودن کند! او از شکست ها یا اشتباهات بیمارانش آسیب جدی نمی بیند و می داند این شکست ها یا ضعف ها جزئی از وجود انسانی اوست. همچنین او خودش را نیز به عنوان فردی معمولی با نقایص و قابلیت های منحصر به فرد خود پذیرفته است (به همین دلیل حاضر است از نظارت حرفه ای  در کار درمان استفاده نموده و تحت درمان فردی قرار بگیرد). او سعی نمی کند تصویری خداگونه از خود بسازد در نتیجه از بی ارزش شدن توسط درمانجویان بیش از حد نگران نمی شود و از هم نمی پاشد.

درنهایت باید گفت درمان خوب، درمانی است که در طول زمان نشانه های پختگی و بلوغ، افزایش سطح تحمل هیجانات، بهبود روابط سالم و کاهش روابط ناسالم و آسیب زننده را به همراه داشته باشد.

اگر مدت زیادی است در درمان هستید و حالتان هر روز بدتر میشود و آشفتگی تان بیشتر، حتما باید درمورد آن صادقانه با درمانگرتان صحبت کنید تا علت آن را بیابید، تنش و آشفتگی نسبی در طول درمان طبیعی است اما اگر این آشفتگی ادامه دار بوده و با رشد ظرفیت هیجانی همراه نباشد حتما باید در مورد آن صحبت شده و در مورد آن فکر شود.

حتی اگر درمانگرتان درمانگری حرفه ای باشد، ممکن است شما با توجه به ویژگی های شخصی تان نتوانید با او ارتباط برقرار کنید؛ شما مجبور به ادامه درمان با او نیستید. اما قبل از اتمام درمان حتما با او در این مورد صحبت کنید زیرا میل به قطع درمان می تواند علت های دیگری غیر از نامناسب بودن درمانگر برای شما داشته باشد و اگر بدون بررسی آنها تصمیم بگیرید در حق خودتان اجحاف کرده اید. در نهایت تصمیم گیری با شماست، اما مهم است که درمانگرتان در جریان علت قطع درمان شما باشد و صحبت های نهایی را باهم بکنید. این برای یک پایان خوب ضروری است.

به امید اینکه همه ی ما تحت درمان مناسب قرار بگیریم و از این طریق بر رشد درونی خود، تحقق استعدادهایمان، و کیفیت روابط مان بیافزاییم.

نویسنده: عادله عزتی
کپی بدون ذکر منبع و ارجاع به سایت غیرمجاز است.
پشتیبانی
پشتیبانی