
درآمدی بر انتقال متقابل / نویسنده: پائولا هیمن 1950/ مترجم: تکتم کاظمینی
On Counter-Transference(1950) by Paula Heimann
این یادداشت کوتاه در باب انتقال متقابل حاصل مشاهدات خاصی است که در سمینارها و تحلیلهای تحت نظارت داشتهام. با این باور رایج در میان کاندیداها مواجه بودهام که انتقال متقابل چیزی نیست جز عامل دردسر. بسیاری از کاندیداها زمانی که از احساسات خود نسبت به بیمارشان آگاه میشوند، میترسند و احساس گناه میکنند، در نتیجه از هر گونه پاسخ هیجانی اجتناب کرده، کاملاً بی احساس و «منفصل»[1] میشوند.
زمانی که سعی کردم ایده روانکاو «منفصل» را ریشه یابی کنم، دریافتم که ادبیات ما در واقع شامل توصیفاتی از کار تحلیلی است که میتواند به این فرض بیانجامد که یک روانکاو خوب به جز یک خیرخواهی یکنواخت و ملایم[2] هیچ حسی نسبت به بیمارش ندارد و پیدایش هر نوع موج خفیفی از امواج هیجانی در این سطح صاف نشان دهنده اختلالی است که باید بر آن غلبه کرد. این [نگرش] احتمالاً نتیجه برداشت نادرست از گفتههای فروید از جمله قیاس [وضعیت ذهن روانکاو] با حالت ذهن جراح در حین عمل جراحی یا استعاره آیینه او[3] است. لااقل، این موارد در این زمینه در گفتگوها درباره ماهیت انتقال متقابل برای من نقل قول شدهاند.
اگر قصد مطالعه متن کامل مقاله را دارید می توانید با خرید این مقاله، فایل Pdf آن را در اختیار داشته باشید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.