PLAYING: ITS THEORETICAL STATUS IN THE CLINICAL SITUATIONI D. W. WINNICOTT, LONDON
بازی کردن: اساس نظری آن در موقعیت بالینی[1] / دونالد وینیکات 1968 / مترجم: هلیا رهنمایی
من سعی دارم در این مقاله ایده ای را کشف کنم که توسط کارم و رشد شخصی ام در زمان کنونی به من تحمیل شده، چیزی که به کار من رنگ و بوی خاصی می دهد. نیازی به گفتن نیست که کار من که عمدتا روانکاوی است شامل روان درمانی نیز می شود. و در راستای هدف این مقاله نیازی نمی بینم که تمایز روشنی بین کاربردهای این دو واژه قائل شوم.
همین که می خواهم تئوری ام را مطرح کنم، پی می برم که این کاری بسیار ساده است، همچون اکثر مواقع، و به واژگان زیادی برای شرح مطلب نیازی نیست. روان درمانی در همپوشانیِ دو حوزه ی بازی کردن اتفاق می افتد، حوزه ی بیمار و درمانگر. روان درمانی مربوط به بازی کردن دو نفر با هم است. نتیجه ی این موضوع این است که جایی که بازی کردن ممکن نباشد کار درمانگر به سویی هدایت می شود که بیمار را از وضعیت ناتوانی در بازی به حالت توانایی در بازی ببرد. اگرچه قصد ندارم پیشینه ی این تئوری را بررسی کنم، قصد دارم ادای احترامی به کار میلنر[2] (1950- 1955) بکنم، که زیرکانه در باب شکل گیری نماد نوشته است. اما نمی گذارم مطالعه جامع و عمیق او مرا از توجه کردن به موضوع بازی به زبان خودم باز دارد. میلنر (1955) بازی کردن کودکان را به تمرکز بزرگسالان ربط می دهد و من پی بردم که من هم مشابه همین را انجام داده ام:
اگر قصد مطالعه متن کامل مقاله را دارید می توانید با خرید این مقاله، فایل Pdf آن را در اختیار داشته باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.