خشم در ارتباط با رشد عاطفی ۱۹۵۰/ نوشته : دونالد وینیکات / ترجمه: دکتر مهرناز یکتا/ ویراستاری: مانا علوی
Aggression in Relation to Emotional Development (1950) BY
ایدۀ اصلی بررسی خشم این است که اگر جامعه در خطر باشد، به خاطر پرخاشگری انسان نیست، بلکه به خاطر سرکوبی خشم در فرد است.
در مطالعۀ روانشناسی خشم دریافتیم بهدلایلی فشار شدیدی به دانشآموز تحمیل میشود. در روانشناسی، دزدیدهشدن و دزدیدن یکسان درنظر گرفته میشوند و هر دو معادل خشماند. ضعیف بودن بهاندازۀ حملۀ فرد قوی به ضعیف، پرخاشگرانه است. اساس قتل و خودکشی یک چیز است. شاید دشوارتر از همه این باشد که مالکیتِ حریصانه را به اندازه تصرف و غارت، پرخشگرانه در نظر بگیریم، در واقع از نظر روانشناختی، تصرف و مالکیت هر دو بدون دیگری ناقص محسوب میشوند. این به معنای خوب یا بد بودن مالکیت یا تصرف نیست.
این ملاحظات دردناک است، چراکه به گسستگیهایی که در پسِ پذیرش اجتماعی کنونی پنهان است توجه میکند، اینها را نمیتوان از بررسی و مطالعۀ پرخاشگری بیرون گذاشت. همچنین، مبنای مطالعۀ حقیقت پرخاشگری باید بررسی ریشههای نیّت پرخاشگرانه باشد.
پرخاشگری پیش از یکپارچه شدن شخصیت وجود دارد. نمیتوان فرض کرد بچهای که در رحم مادر لگد میزند برای بیرون آمدن این کار را میکند. نمیتوان فرض کرد کودکی چندهفتهای که بازوانش را میکوبد، منظورش کتکزدن است و نمیتوان گفت کودکی که نوک سینه [مادر] را میجود، قصد آسیبزدن و نابودکردن دارد. در اصل، پرخاشگری هممعنای فعالیت است، این اجزای سازندۀ عملکرد-جزئی (part_function) است.
اگر قصد مطالعه متن کامل مقاله را دارید می توانید با خرید این مقاله، فایل Pdf آن را در اختیار داشته باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.