انتقال متقابل و پاسخ گری نقش / نویسنده: جوزف سندلر 1976/ مترجم: فریما رحمتی
Countertransference and Role-Responsiveness (1976) by Joseph Sandler
همانطور که میدانیم، اصطلاح «انتقال متقابل» مانند اصطلاح «انتقال» معانی متعددی را میپذیرد. فروید برای اولین بار انتقال متقابل را به نقاط کور تحلیلگر نسبت داد که مانعی برای فرآیند تحلیل بود. از همان ابتدا انتقال متقابل به طور مداوم توسط فروید به عنوان مانعی برای آزادی درک تحلیلگر از بیمار دیده میشد. در این زمینه فروید ذهن تحلیلگر را به عنوان یک ابزار در نظر میگرفت … که عملکرد آن در وضعیت تحلیلی توسط انتقال متقابل منع میشد. انتقال متقابل در تحلیلگر معادل مقاومت در بیمار در نظر گرفته میشد. تا جایی که به انتقال مرتبط میشود، فروید آن را نیز به عنوان مانعی بر جریان تحلیل میدید، اما بعدا آن را به عنوان وسیلهای ضروری برای کار تحلیلی در نظر گرفت. با این حال او قدم مشابهی را در ارتباط با انتقال متقابل بر نداشت ، اما این گام اجتنابناپذیر پس از فروید برداشته شد. شروع دیده شدن انتقال متقابل به عنوان پدیده مهمی که در فهم معنای پنهان محتوایی که بیمار به جلسه میآورد به درمانگر کمک میکرد، یک توسعه مهم در ادبیات روانکاوی بود. ایده اساسی این است که … درمانگر مولفههایی از فهم و پذیرش نسبت به فرآیندهایی که در روان بیمار در جریان است دارد. مولفههایی که به آنها آگاهی بلافصل ندارد، اما اگر در حال گوش دادن به بیمار فرآیندهای ذهنی خود را نظارت کند میتواند آنها را کشف کند. اولین بیانیه صریح درباره ارزش مثبت انتقال متقابل توسط هایمن ارائه شد (1950). برخی دیگر هم درباره این موضوع نوشتند و آن را بسط دادند. با این حال دو مقاله پائولا هایمن (1950)، (1960) باید به عنوان نقاط تغییر دیدگاه درباره انتقال متقابل برجسته شوند. او در ابتدا همه احساساتی را که تحلیلگر نسبت به بیمار تجربه میکند انتقال متقابل در نظر گرفت.
اگر قصد مطالعه متن کامل مقاله را دارید می توانید با خرید این مقاله، فایل Pdf آن را در اختیار داشته باشید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.